همه چیز از زمانی شروع میشود که یک مسئول فرهنگی تصمیم میگیرد در حوزه اقتصاد هنر فعالیت گستردهای داشته باشد. همانطور که وی در برنامه شب تئاتر میگوید، او با وجود داشتن مسئولیت مستقیم در عرصه فرهنگ، همانند دیگر افراد جامعه، پس از پایان ساعت کاری - احتمالاً ساعت ۴ - میتواند به امر دیگری بپردازد. البته این مقام مسئول مثالی میآورد که سفسطه به حساب میآید؛ چرا که مورد اعتراض آن روزهای هنرمندان، وجود رانتهای متعدد در دستگاههای فرهنگی برای این آقای مسئول بود.
یکی از این رانتها استفاده وسیع از تبلیغات شهری برخلاف رعایت قوانین مشخص اداره کل هنرهای نمایشی بود. موردی که در فضای رسانهای به گونهای اوج گرفت که شهرام کرمی، مدیرکل هنرهای نمایشی به تذکر اداری به تهیهکنندگان نمایش «بینوایان» اقدام کرد. هر چند این اقدام مورد بیمحلی تهیهکنندگان قرار گرفت و هنرمندان فعال در حوزه صنفی از کرمی اقدامی جدیتر طلب میکردند. اقدامی که در چند مورد موجب به توقیف و حتی قضایی شدن پرونده چند هنرمند در دادسرای فرهنگ و رسانه شد. نمونه قابلتوجه آن حضور ابراهیم پشتکوهی بابت انتشار ویدئویی در صفحه شخصی یکی از بازیگرانش بوده که منجر به توقیف اثرش شده است.
با این وجود حسین پارسایی - مقام مسئول فرهنگی - با شرایط مناسبی یک ماه پیش از اجرای نمایشش، موفق به اخذ مجوز اجرا میشود. نکته جالب این است که ممیزان نمایش او کسانی هستند که با پارسایی در حوزه هنری فعالیت مشترک داشتهاند و کماکان در حوزه هنری فعال هستند. آقای حسین پارسایی کارمند رسمی حوزه هنری است. در زمان بازبینی به نظر میرسد نمایش بدون گریم، دکور و لباسهای اکنون نمایش اجرا میشود، موردی که در ادامه مورد دردسر تئاتریان میشود.
اما چرا حسین پارسایی چنین با سرعت اقدام به برگزاری ممیزی اثرش میکند، آن هم در زمانی که بازیگرانش هنوز دوران آموزش آواز خود را به اتمام نرساندهاند؟ پاسخ ساده است. پس از هجمه هنرمندان علیه او در حوزه تبلیغات قصد داشت در فرصت موجود به شکل قانونی تبلیغات شهری خود را شکل دهد.
حسین پارسایی با شروع نمایش خود اقدام به حذف بلیت خبرنگاران میکند، بلیتی که در تمام دنیا به عنوان یک سنت به خبرنگاران و منتقدان اهدا میشود. گروه او اعلام میکند چیزی به نام بلیت منتقد وجود ندارد، در عوض برخی از خبرنگاران و منتقدان مورد وثوق پارسایی از بینوایان دیدن میکنند. با این وجود افرادی که از نمایش دیدن میکنند تمایلی به تمجید از اثر ندارند تا به نوعی نمایش در یک لفافه محافظ انتقادی قرار میگیرد. البته عدمحضور برخی رسانههای دردسرساز برای پارسایی نیز حاشیه امنی برای نمایش ایجاد میکند تا اینکه آیتالله سبحانی در یکی از سخنرانیهای خود به استفاده نامتعارف از کلاهگیس در یک نمایش در تهران اشاره میکند که بازتاب گستردهای در فضای مجازی داشته است.
اگرچه اطلاعات و اتفاقات نشان میدهد اشاره آیت الله سبحانی به نمایش مذکور - که از هنرمندان قمی و دارای موقعیت در این شهرستان است - بوده؛ اما حسینی، معاون هنری وزیر ارشاد و شهرام کرمی، مدیرکل هنرهای نمایشی به شکل تلویحی اشارات آیتالله سبحانی را به سوی نمایش «شیروانی داغ» ایوب آقاخانی سوق میدهند. این در حالی است که تصاویر منتشر شده پریناز ایزدیار، بازیگر نمایش بینوایان با کلاهگیس و بدون روسری در فضای مجازی منتشر شده بود.
با اینکه کرمی و حسینی از دغدغههای علمای قم حمایت میکنند؛ اما هیچگاه اقدامی عملی در برابر بیقانونی حسین پارسایی - که روزگاری خود ممیز تئاتر بوده است - اتخاذ نمیکنند. بیقانونیهایی که از همان ابتدای شروع نمایش بینوایان کلید میخورد. این بیقانونیها البته با برخی حمایتهای رانتی همراه میشود. همانند دربست شدن برنامههای تلویزیونی برای حسین پارسایی و معرفی نمایش گرانقیمت او. نمایشی که اگر از طرح اقتصادیش خارج شود، ممکن است به یک فضاحت مالی بدل شود.
از سوی دیگر، با نگاهی به برنامه تلویزیونی یک ماه گذشته میتوان دید در شبکههای مختلف تلویزیونی حسین پارسایی و نمایشش حضور دارد. اتفاقی که برای دیگر نمایشها رخ نمیدهد. برای مثال برنامه شبهای تئاتر یکی از این موارد جالب است. نگارنده که در آن زمان با برنامه همکاری مستقیم داشته میدانست که برنامه آن هفته قرار بود چیز دیگری باشد؛ اما به ناگهان حسین پارسایی به عنوان مهمان برنامه معرفی میشود. حسین پارسایی اما تأکید میکند که حاضر به حضور در استودیو به شرط حضور برخی از افراد است، افرادی که او طی یک پیام متنی نامشان را میبرد. شهرام کرمی از گزینههای حسین پارسایی بود. پارسایی در برنامه حامیان نیز داشت. از جمله حمید ابراهیمی، مدیر گروه هنر و ادب شبکه چهار که در گفتگویی که با او دریافتم از حامیان تئاتر تجاری است.
رپرتاژهای جذاب برای بینوایان در شبکههای مختلف از جمله شما و جامجم ادامه پیدا میکند. برای مثال در شبکه جامجم میتوانیم با چنین رپرتاژ آگهی جذابی روبهرو شویم.
اما ضربه نهایی نمایش پارسایی به پیکره تئاتر در گفتوگوی جعفری دولتآبادی، دادستان تهران در جمع خبرنگاران رخ میدهد. خبرگزاری میزان، وابسته به قوه قضاییه در خبر خود مینویسد «دادستان تهران با انتقاد از اجرای تئاتری در یکی از هتلهای تهران، که بر اساس گزارشی که شب گذشته به این دادسرا واصل شده متضمن نقض ارزش های اسلامی است، به وزارت ارشاد تاکید کرد که این موضوع را فورا پیگیری کنند.»
گفتنی است تنها نمایشی که در یکی از هتلهای تهران روی صحنه میرود بینوایان اثر حسین پارسایی است!
جالب آنجاست که سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در توییتی نسبت به اجرای نمایشهای لاکچری هشدار داده بود و دستگاه معاونت هنری نسبت به آن هیچ اقدامی نمیکنند. شرایط حتی برای حسین پارسایی مهیا میشود.
اتفاق ناگوار آن است که در فضای مهیا برای پارسایی برخی از هنرمندان تئاتر دچار مشکلات قضایی میشوند، از جمله مریم کاظمی و ابراهیم پشتکوهی. هر دو هنرمند بدون داشتن فضای تبلیغاتی مناسب در راستای قانون و البته متناسب با شرایط مالی تئاتر، به سوی تبلیغات اینستاگرامی روی میآورند. از دید شورای نظارت ویدئوهای این هنرمندان بدون مجوز در اینستاگرام منتشر شدهاند - این در حالی است که قوانین روشنی در این باره وجود ندارد-. هر دو هنرمند به دادسرا احضار میشوند که در مورد مریم کاظمی به بازداشت موقت نیز منجر میشود. هر دو رویداد از قضا زمانی است که فشار رسانهای علیه پارسایی و نمایشش رشد کرده است. در مورد نخست هجمههای رسانهای علیه مدیریت پارسایی در دفتر سینمای خانگی و تبلیغات غیرقانونی است و در وهله دوم زمانی است که داستان کلاهگیسها مطرح میشود. نکته جالب آن است که در این مدت تیم تبلیغاتی حسین پارسایی به شکل مداوم اقدام به انتشار اقلام ویدئویی تبلیغاتی میکنند. به گفته محسن امیری، مسئول دفتر نظارت و ارزشیابی اداره کل هنرهای نمایشی، حسین پارسایی برای این اقلام مجوزهای لازم را دریافت نکرده است؛ اما پارسایی دچار مشکل نمیشود.
حال این مسئله مطرح میشود که چرا حسین پارسایی همواره دارای یک حاشیه امن است؟ چرا دستگاههای تبلیغاتی همواره برای پارسایی مهیاست؟ چرا تخلفات پارسایی به دادسرای فرهنگ و رسانه ارجاع نیافته است؟ چرا پس از انتقاد شدید داستان تهران نمایش حسین پارسایی توقیف نشده است؟ چرا رانتهای تلویزیونی پارسایی برای دیگر هنرمندان مهیا نشده است؟ چرا شهرام کرمی کماکان از حسین پارسایی دفاع میکند؟ رابطه حسینی، معاون وزیر ارشاد که به شکل غیرقابلقبولی به حسین پارسایی مدرک درجه یک هنری داده است - به یاد داشته باشید که مدرک درجه یک هنری آقای حسینی با یک جنجال رسانهای ملغی شده است؟ چرا کرمی و حسینی دیگر هنرمندان را قربانی حسین پارسایی میکنند؟ چرا ارشاد در حوزه تبلیغات تئاتر به جای فضاسازی مناسب، اقدامات تخریبی دارد؟
شهرام کرمی، روز گذشته در گفتگو با نگارنده مبنی بر این پرسشها هیچ پاسخی نداشت. او حق را به مخالفان پارسایی داده و تأکید کرده کار حسین پارسایی - دارنده مدرک درجه یک هنری وزارت ارشاد و مدیر این وزارتخانه - فاقد ارزشهای هنری مورد انتظار است. او میگوید قبول دارد در حوزه تبلیغات جوانان در حال قربانی شدن است و همچنین اعتراف کرده است در حوزه قضا اساساً قوه قضاییه به شکل مستقیم ورود نمیکند؛بلکه نمایشها دارای شاکی خصوصی بودهاند. نکته جالب آن است که شاکیان تئاترها اساساً از خانواده تئاتر بودهاند وقوه پس از شکایت شاکیان خصوصی هنرمندان را احضار کرده است. در برخی موارد این شاکی حراست وزارت ارشاد است، وزارتخانهای که تخلف حسین پارسایی را نمیبیند و شرایط را برای دیگر هنرمندان سهل نمیکند.
حال پرسش نهایی آن است که آیا پس از این همه هزینه حسین پارسایی برای تئاتر ایران، آیا نمایش او توقیف میشود؟ آیا او نیز همانند رضا ثروتی که بابت برخی رفتارهای شخصی - نه عمومی- که ممنوعالکار و ممنوع الاسم شد، ممنوع الکار میشود؟ آیا وزیر ارشاد با مدیر متخلف خود برخورد میکند؟ باید صبوری کرد و دید مدیران فرهنگی بالادست چه میکنند.
*تسنیم
ارسال نظر